مهران محمودپناه

مهران محمودپناه

اشعار کوتاه و تکست. ترانه برای خوانندگان عزیز ایران
مهران محمودپناه

مهران محمودپناه

اشعار کوتاه و تکست. ترانه برای خوانندگان عزیز ایران

قارون

این سوال گرچه به ذهنم  مثل یک طاعون است

سنتِ اهل پیامبر،چو نکاح قانون است 

این چقدر رسمِ عجیبیست  تو قارون باشی!

ما پی نانِ شبُ تو پی کارون باشی؟

شده یکبار تو هم جای فقیران  بشوی؟

یا که از فقر زیاد دزد کمی نان بشوی؟

یا که بیکارشوی دزدی کنی ناچاری؟

زن و فرزند گله کردند، بگی بیکاری؟

شده از فقر زیاد همسر تو کار کند؟

یا که فرزند تو برنان کسی زار کند؟

شد طلبکار ببینی و گم و گور شوی؟

سر کوچه برسی از  زن خود  دور شوی؟

جای آن زن بوده ای،از فقر صیغه میشود؟

دختر خردسال او با  پیر  محرم میشود؟

تابحال فرزند خودرا تو گرسنه دیده ای؟

یا که از فقر زیاد اصلا شکم مالیده ای؟

تا بحال با جیب خالی شب به خانه رفته ای؟

صورتِ فرزند خود را با خجالت دیده ای؟

از سر درماندگی شب را به خود پیچیده ای؟

شب زسرمای زمستان تا سحر لرزیده ای؟

تابحال دیدی و حس کردی جوانی بیگناه

عاشق است و جیب خالی، میکندخود را فنا

یاد داری که تو را از خانه بیرونت کنند؟

یا که با مشت و لگد خُرد و زمینگیرت کنند؟

اینهمه درد ومشقت یعنی آخر تا کجا؟

سیل برکت سمت  قارون و نداری مال ما؟

تو خودت می دانی این درد، از تبانیهاشده

چونکه دزدی اختلاس معیار هرکاری شده

بنده ای نیکو بشو فقر و نداری راببین

یا که قارون باش وما را دفن کن توی زمین


نظرات 2 + ارسال نظر
نیل یکشنبه 7 آذر 1400 ساعت 13:18

احسنت

ممنون از نظر شما
تقدیم نگاه پر مهرتون

Bahareh پنج‌شنبه 1 اسفند 1398 ساعت 00:47

بسیار زیبا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.