مهران محمودپناه

مهران محمودپناه

اشعار کوتاه و تکست. ترانه برای خوانندگان عزیز ایران
مهران محمودپناه

مهران محمودپناه

اشعار کوتاه و تکست. ترانه برای خوانندگان عزیز ایران

باران خون

باران خون میبارد از چشمانِ پُر دردم

در لحظه‌های آخره عمرم چه  میکردم

در میزدم با دستهای خسته و پر درد

با پیکر خونی نوشتم من چقدر سردم

امید را هر روزه من خاموش می‌دیدم

با پیکر زردم، تو را مخدوش می‌دیدم

امید می‌خواستم کنم تا راه خود روشن

دردهای پی‌در‌پی شده،در جان من جوشن 

این دست‌هایم بی‌نمک بودُ دوچشمم شور

یعنی اگر من کار خوب کردم،دوچشمم کور

نعشی زانسانی نباید بر زمین باشد

آخر خدا اینجا چرا باید چنین باشد

در زندگیمان مارها را پرورش دادیم

آوارگان دیدند که ما هم طعمۀ بادیم

من از خودم بیزارمُ،اما تحمل میکنم دردم

من کولباره دردم و از خود گذر کردم

چیزی نمانده از من و دیگر امیدم نیست

جز شعرهای آخرم دیگر نویدم چیست؟

با چشم‌هایم دردها و ناله‌ها را زندگی کردم

شب تا سحرگاه من خدا را بندگی کردم

در بیت‌های آخرم گفتم عزیزان دلم بدرود 

هرگز ندیده این تَن مهران، ز دنیا سود



مهران محمودپناه

نظرات 1 + ارسال نظر
فاضله یکشنبه 4 اردیبهشت 1401 ساعت 23:19 http://golneveshteshgh.blogsky.com

زیبا

نظر لطف شماست که وقت گذاشتید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد