زدی آتش به نیزاران،ببین مرداب میمیرد
نریز سمی تو در تالاب،که بچه ماهی میمیرد
چه حیوانات زیبایی،که در تالاب ما بودند
سر این سم آلوده، ببین حیوان میمیرد
چه شد بستید کمر بر مرگ این تالاب بیچاره
که اینجا انزلی بی آب، ببین ،آرام میمیرد
بیا باور کنیم اینجا گیاهان،شناور زندگی دارند
که با مرگ یکی، زنجیرهٔ مرداب میمیرد
ببین چشمان نیلوفر،ز دودُ آتشت سوخته
که این گل بیصدا،با شهر ما آرام میمیرد
مهران محمودپناه
عالیییی
مرسی از نظر شما
خیلی هم عالی
بسیار زیبا هستن اشعاری که به کار بردی مرسی مهران عزیز
ممنون دکتر سینای گلم ممنون از نظرت که وقت گذاشتی گلم
سلام و عرض ادب . بسیار زیبا و بجا .
ممنون از نظرت آقا مهدی گل